گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود

 

کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ

شش دانگ بود راست بهر کفه‌ای که سخت

در بیع گاه دهر به بادی بداد عمر

در قمرهٔ زمانه به خاکی بباخت بخت

جوزا گریست خون که عطارد ببست نطق

[...]

خاقانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۶

 

پس بر زمین فتاد و زمانی گریست سخت

کای پادشاه ساخته از خاک تاج و تخت

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۶

 

پس بر زمین فتاد و زمانی گریست سخت

کای پادشاه ساخته از خاک تاج و تخت

صفایی جندقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

جوزا صفت بتیغ کن اخیار را دو لخت

اشرار را باوج ثریا گذار تخت

با سهم قوس کین بتن کعبه دوز رخت

سستی مکن بپای بمیزان جور سخت

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

هر یک زیمن طالع فیروز و فریخت

بر لامکان کشیده از این کل خاک رخت

گردیده عرش اعظمشان تخته ز تخت

دلها شود ز سطوت ذوالعرش لخت لخت

صفی علیشاه
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت حضرت حجه عصر عجل الله تعالی فرجه

 

شاهی که از میامن اقبال اوست بخت

سست است عهد هستی و پیمان اوست سخت

در طور دل چو موسی سالک کشید رخت

او کرد یک تجلی و شد کوه لخت لخت

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode