حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹
ای روی دلآرایت آتش زده در جانها
درد غم سودایت سرمایه دورانها
چون از غم عشق تو صد جامه جان چاکست
عشاق چه غم دارند از چاک گریبانها
صد طایر جان هردم پروانهصفت سوزد
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳
بر روی دل افروزت هر کو نظر اندازد
چون شمعش اگر سوزی با سوز درون سازد
با هر که ز طنازی یک لحظه بپردازی
بیکار ز خویش آید با عقل نپردازد
این دولت آن عاشق کز روی سرافرازی
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۹
از باده دوشینت بس بیخبریم ای جان
وز شکر شیرینت در شور و شریم ای جان
تا حسن تو شد ساقی در عشق شراب آورد
از نرگس خمارت سرمست و تریم ای جان
جز روی تو گر روئی در دیده ما آید
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۲
ای در همه عالم پنهان تو و پیدا تو
هم درد دل عاشق هم اصل مداوا تو
با ما چو درآمیزی گویم ز سر مستی
ما جمله توایم ای جان یا خود همگی ما تو
در کسوت هر دلبر هم چهره تو بنموده
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۶
ای عشق منم از تو سرگشته و سودایی
واندر همه عالم مشهور به شیدایی
در نامه مجنون تا از نام من آغازند
زین بیش اگر بردم سر دفتر دانایی
ای بادهفروش من سرمایهٔ جوش من
[...]