گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

از باد مکش طره جانانه ما را

زنجیر مجنبان دل دیوانه ما را

آن شمع چگل گو که برقص آرد و پرواز

این سوخته دلهای چو پروانه ما را

کردند زیان آنکه به صد گنج فریدون

[...]

کمال خجندی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸ - استقبال از کمال خجندی

 

چشم تو برانداخت به می، خانه ما را

بگشود به رندی در میخانه ما را

از دیده و دل چند خورم خون خود، آخر

سنگی بزن این ساغر و پیمانه ما را

گر بگذری ای باد بدان زلف چو زنجیر

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

کردی ز غم آباد چو کاشانۀ ما را

بازآ و ببین مونس هم خانه ما را

مگذار که ویرانه شود از غم هجران

آباد چو کردی دل ویرانه ما را

زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

خوش آنکه بپرسی دل دیوانه ما را

آباد کنی گوشه ویرانه ما را

با آنکه بپرسیدن ما آمده، مردیم

کآیا زکه پرسیده ره خانه ما را

با غیر نشینی و فرستی ز پی ما

[...]

میلی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

مآشوب صبا طره جانانه ما را

زنجیر مجنبان دل دیوانه ما را

اورنگ زمین داغ نگین بی کلهی تاج

جم رشک برد حشمت شاهانه ما را

دل شد پی زاهد بچه آه که تقدیر

[...]

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode