گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰

 

دلها بربودند و برفتند سواران

ما پای به گل در شده زین اشک چو باران

او رفت، که روزی دو سه را باز پس آید

ما دیده به راه و همه شب روز شماران

بر کشتنم ار شاه سواری بفرستد

[...]

۹ بیت
اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران

گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران

هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان

از دل نرود تا ابدش حسرت یاران

منعم مکن از صحبت احباب که بلبل

[...]

۹ بیت
خواجوی کرمانی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۲

 

بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران

شد طرف چمن بزمگه باده گساران

شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند

رو سوی تماشای چمن لاله عذاران

در موسم گل توبه ز می دیر نپاید

[...]

۸ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

ای در غمت انگشت نما سبحه شماران

زابروی کجت همچو کمان خم چله داران

ساکن نشد از آب مژه آتش آهم

ننشست فرو شعله برق از نم باران

از دولت پابوس تو چون سر نفرازم

[...]

۷ بیت
جامی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

گر جن و بشر دیو و پری باد سواران

شمشیر گذاران

۱ بیت
یغمای جندقی