گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶ - در طور مخدوم

 

در دیر مغان شیفته پیر و جوانم

خاک قدم مغبچه و پیر مغانم

ایام قدح خواریم ای شیخ چه پرسی

از غایت مستی چو شب از روز ندانم

من بیخود و پرسند که چونی چه جوابست؟

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶ - تتبع مخدوم

 

از باده تبرا چه کنم چون نتوانم

اندیشه تقوا چه کنم چون نتوانم

ز آشفتگی باده و درماندگی عشق

با این دل شیدا چه کنم چون نتوانم

مخمورم اگر کوثرم آری که بنوشش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵ - مخترع

 

ای کافر بد مست که بردی دل و دین هم

جان نیز فدایت مگذر غافل ازین هم

آن طره بگوش تو سخن گوید و ابرو

خم بهر شنیدن ز کمین حال چنین هم

نقش عجب و صورت مشکل که ز حسنت

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » فصول اربعه » فصول اربعه: سرطان

 

باز آتش خور ساخت سمندر سرطان را

افروخت چو آتشکده گلزار جهان را

هم کرد عیان باد سموم آه حزین را

هم ساخت بیان نار حجر سر نهان را

از شعله و دود سحر و شام جهان سوخت

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode