ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
آندم که مرا فرقت آن لعبت چین بود
از غایت تلخی چو دم بازپسین بود
یاد لب و دندان چو لعل و گهر او
میکردم و جز عم صدف در ثمین بود
آن عهد کجا رفت که از زلف چو شامش
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند
گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود
گفتم که چرا مهر تو را ماه بگردید؟
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹
دوشینه ازو کلبه ما شاه نشین بود
غمخانه درویش به از خلد برین بود
هم دولت سلطانی و هم پایه شاهی
در بارگه عشرت ما عیش کمین بود
حاجت بمی و نقل نبده مجلسیانرا
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۴
آنکس که مرا از دو جهان یار گزین بود
برگشت ز عهد من و شرطش نه چنین بود
دل بردی و بر آتش هجرم بنشاندی
امّید من و عهد تو ای دوست نه این بود
شادیم که جان در غم عشق تو بدادیم
[...]
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۵
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند
گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود
گفتم که چرا مهر تو را ماه بگردید؟
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰
کس چون تو نبودست و نخواهد پس ازین بود
در باغ جهان میوه مقصود همین بود
در کعبه و بتخانه در من نگشادند
مارا همه جا بخت بدخویش قرین بود
دل گوشه تنگی است ولی وقف غم تست
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵
امید وصالت فرح جان حزین بود
نومید شد آخر زتو امید نه این بود
با اهل نظر چرخ فلک بر سر کین است
امروز چنین نیست که تا بود چنین بود
در عشق تو رسوای جهان شد بملامت
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰
گفتم که دلا دلبر ما از چه غمین بود
گفتا نه مگر با من غمدیده قرین بود
گفتم که چرا گشته ای این گونه پریشان
گفتا نه مگر طره دلدار چنین بود
گفتم به برش طره طرار چه می کرد
[...]
ملکالشعرا بهار » ترجیعات » صد شکر و صد حیف
هر روز به دست دگری تاج و نگین بود
تا هست چنین باشد و تا بود چنین بود
آمد ملکی کش غم ملک و غم دین است
بگذشت شهی کش غم ملک و غم دین بود
این شاه در ایوان شهی صدرنشین گشت
[...]