گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۱

 

ای حسن تو از چهره خوبان همه پیدا

از چهره خوبان همه حسن تو هویدا

مجنون صفاتیم در این دشت که داریم

چون لاله بدل داغ ز عشق رخ لیلا

مائیم که بر حسن ازل بوده و هستیم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲

 

ای گشته ز تو سر نهان جمله هویدا

از عکس جمالت شده روشن همه دلها

تا پرتو حسن رخ تو کرد تجلی

از وی شده موجود وجود همه اشیا

آمد بوجود از عدم آن عشق جگر سوز

[...]

نورعلیشاه
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - قصیده ای است در تبریک ورود ولی عهد از طهران به تبریز

 

این طارم فرخنده که پیداست زبیدا

بالاتر و والاتر از این گنبد خضرا

گر خود زمی است از چه فلک دارد در زیر

ور خود فلک است از چه زمین دارد بالا؟

چرخی است که سیرش همه بر ماه زماهی

[...]

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

از ماریه رفتی اگر اخبار رسیدن

گرگان عجم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

روباه دمن سر نتوانست بریدن

آهوی حرم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

یا تار غلامی که توانست تنیدن

سلطان امم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

تا العطش از خیمه نبایست شنیدن

دریای همم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

گه نعش ولی گاه موالی نگریدن

مولای خدم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

بر کشته اصحاب نبایست چکیدن

سالار حشم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

حاجت نشدی تیغ و تکاور طلبیدن

زی معرکه جم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

وز تیر چو اندام کمان راست خمیدن

بالای ستم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

چون باد که در هم شکند گاه وزیدن

شیران علم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

ره بستمی الابه در مرگ چمیدن

چه بیش و چه کم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

با گرز تن او بار نه کز کوب رمیدن

بنگاه عدم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

کوری بود از یکدگران باز ندیدن

زفتی و ورم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

حادث که بود برتر از اندازه دویدن

میدان قدم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

کو شهر چنین زی که دریغ است گزیدن

بر کعبه صنم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

پر بسته به دام اندر و بر چرخ پریدن

بومان دژم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

فردا چه توانی به یکی قطره خریدن

دریای کرم را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

اکسیر قبولش چه زیان از تو رسیدن

چون سکه درم را

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode