گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۹
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۰۱- سورة القارعة- مکیة » النوبة الثالثة

 

چون بدو نگرم گویم:

چون بدل غاشیه حکم و قضای تو کشم؟!

۰ بیت
میبدی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۲ - افسانهٔ شیر و مرد تیرانداز

 

تا بود چنین بُده‌ست کار عالم

شادی پسِ اندهست و راحت پسِ غم

۱ بیت
نصرالله منشی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۱

 

خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم

دل عود بر آتش است و اشک آب بقم

هم زآن رخ و زلف کاب نوشند بهم

چون شمشادش جوان کن ای باغ ارم

۲ بیت
خاقانی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

در خدمت کس گر نکنم پشت به خم

شاید که ز من روی بگردانی هم

چون من سر خود ندارم اندر عالم

پای دگری چه گیرم از بهر درم

۲ بیت
سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۲

 

شمع آمد و گفت: چند از افروختنم

وز خامی خود سوختن آموختم

چون من نزدم اناالحقی چون حلاج

فتوی که دهد به کشتن و سوختنم

۲ بیت
عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

همواره برین نهاد یزدان عالم

نیکی زپس بدی و شادی پس غم

۱ بیت
ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۸ - آمدن کنیزک روز سیم به حضرت شاه

 

رخساره چو ابر نوبهاری پر نم

آمیخته آفتاب و باران بر هم

۱ بیت
ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

همواره برین نهاد یزدان عالم

نیکی زپس بدی و شادی پس غم

۱ بیت
ظهیری سمرقندی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۰۰

 

از دیده چه گویم که ازو دارم غم

وز دل چه خبر دهم که بودش همدم

القصّه دل و دیده فتادند به هم

تا درد مرا هیچ نباشد مرهم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱۲

 

گر تازه کنی مرا زسر تا به قدم

موجود شدم زعشق تو من زعدم

جانی دارم به عشق تو کرده رقم

خواهیش به شادی کش و خواهیش به غم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۷

 

آن زلف نگر بر رخ آن شهره صنم

آویخته بی جنگ و خصومت در هم

وان ابرو بین بشکل کشتی گیران

سر سوی سر آورده و قدها زده خم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

بهر تو بود میل بسوی که کنم؟

وصل تو بود هر آرزوی که کنم؟

ما را غم تو راحت جانست و درو

چون غنچه ز دل کنیم روی که کنیم؟

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۹

 

گر در همه عمر روزی از روی کرم

گویی که چگونه بی تو با این همه غم

دانم نشود هیچ ز خوبی تو کم

کآخر نه برفت مردمی از عالم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

گر چاشنی غمش بیابی یک دم

هرگز نخوری تو از پی شادی غم

شادی غم اوست خود ولیکن چه کنم ؟

چون تو غم و شادی نشناسی از هم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۱

 

از حد چو برفت ماجرای من و غم

گفتم که بنامه در از آن شرح دهم

خود ز آب سرشک و آتش سینه بهم

نه رنگ دوات ماند و نه آب قلم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم

 

زان روی کنون آینه روی توم

از دیده تو بر وی تو مینگرم

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

از گنج و طلسم قصّه ای بشنودم

در جستن گنج جان و تن فرسوم

چون بند طلسم گنج را بگشودم

خود گنج و طلسم گنج هم من بودم

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هفتم

 

ظن برده بدم بمن که من می‌بودم

من جمله تو بودم ونمی‌دانستم

۱ بیت
عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۱

 

آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم

در دل دارد نهفته این چرخ به خم

یک روز چو باران کند او غمازی

برروید سرِ ما ز صحن عالم

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۳

 

آن کس که ببست خواب ما را به ستم

یارب تو ببند خواب او را به کرم

تا باز چشد مرارت بی‌خوابی

و اندیشه کند به عقل ارجم ترحم

۲ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۹
 
تعداد کل نتایج: ۱۶۳