گنجور

 
۱
۲
۳
۱۱
 

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴

 

آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر

ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر

دادمش دو بوسه، بر کجا؟ بر لب تر

لب بُد؟ نه، چه بُد؟ عقیق، چون بُد؟ چو شکر

۲ بیت
رودکی
 

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

آمد برِ من. که؟ یار. کی؟ وقت سحر

ترسنده. ز که؟ ز خصم. خصمش که؟ پدر

دادمش دو بوسه. بر کجا؟ بر لب تر

لب بد؟ نه. چه بد؟ عقیق. چون بد؟ چو شکر

۲ بیت
عنصری
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۱۹

 

یا رب به دو نور دیدهٔ پیغمبر

یعنی بدو شمع دودمان حیدر

بر حال من از عین عنایت بنگر

دارم نظر آنکه نیفتم ز نظر

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

گفتم که مرا زغم به سه بوسه بخر

دل تافته گشتی و گران کردی سر

از بهر سه بوسه ای بت بوسه شمر

چو گاو به چرمگر، به من در منگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

گویند گرفت یار تو یار دگر

از رشک همی گویند ای جان پدر

جانا تو به گفتگوی ایشان منگر

خر خوبیند که غرقه شد پالانگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

چون با یاران خشم کنی جان پدر

بر من مپریش خشم یاران دگر

دانی که منم زبونتر و عاجز تر

پالان بزنی چو برنیایی با خر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای ساده گل و ساده می و ساده شکر

زین کار که با تو کردم اندوه مخور

چندان باشدکه به شوی جان پدر

حال تو دگر گردد و کار تو دگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

یک خانه بتانند به جای اندر خور

از تو مهتر و تو زایشان کهتر

چونین تو به تک ز همگنان در مگذر

نتوان به تکی به طوس شد جان پدر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

زلف و خط آن سرو قد سیمین بر

از مشک مسلسلست یا سنبل تر

زان زلف گفت عنبر و مشک خطر

از خط بفزود روی او زینت و فر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۷۱ - فصل فی‌المعرفة والتوحید

 

لولا شقاوة جدی ما عرفتکم

ان الشقی الذی یشقی بمن غروا

الی اللّه کل الامر فی الخلق کله

ولیس الی المخلوق شیء من الامر

۲ بیت
خواجه عبدالله انصاری
 

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴۸

 

چون لعل کند سنان سر از خون جگر

وز تیغ کبود تو بجنبد گوهر

گر ز آب روان بود عدو را پیکر

در آتش زخم تو شود خاکستر

۲ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴۹

 

عشن تو مرا توانگری آرد بر

از دیده بلؤلؤ و ز رخسار بزر

با عشق توام عیش خوشست ، ای دلبر

آری ز توانگری چه باشد خوشتر ؟

۲ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۰

 

گر عشق تو بر من آورد رنج بسر

در حشر ز خون من نپرسد داور

آری بحساب خون خویش ، ای دلبر

با تو سخن و ره نبود در محشر

۲ بیت
ازرقی هروی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۸

 

تا تو نکنی بدشمن و دوست نظر

نه نفع رسد بدشمن و دوست نه ضر

شاد است موافق تو با گنج ظفر

زار است مخالف تو با رنج خطر

۲ بیت
قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - باز در مدح او

 

آن لعبت کشمیر و سرو کشمر

چو ماه دو هفته درآمد از در

با زیور گردان کارزاری

با مرکب تازی و خنگ زیور

در زلف دوتایش جمال پیدا

[...]

۳۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر

گفت این چه فراق آوری حیلت گر

گفتم به همه حال بیاید خوشتر

چون شد به هم آمیخته بادام و شکر

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

تعریف مرا عشق تو ای ساده شکر

بس راز دلم کرد به هر جای سمر

عشقت چو همی نگه کند جان و جگر

غماز چو مشک آمد و طرار چو زر

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

چاه ز نخ تو ای دلارام پسر

بر آب ملاحتست و جویی تا سر

سیبت ز نخ و چهی بدان سیب اندر

در سیب شگفت نیست چاه ای دلبر

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۵

 

یک چشم تو گر تباه گشت ای دلبر

دلتنگ مشو انده بیهوده مخور

بسیار دو نرگس است ای جان پدر

بشکفته یکی از دو و نشکفته دگر

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

ای روی تو آفتاب و من نیلوفر

چون نیلوفر در آبم از دیده تر

تا تو نتابی چو آفتاب ای دلبر

نگشایم دیدگان و برنارم سر

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
۱۱
 
تعداد کل نتایج: ۲۲۰