ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶
آزادی و عشق چون همی نامد راست
بنده شدم و نهادم از یکسو خواست
زین پس چونان که داردم دوست رواست
گفتار و خصومت از میانه برخاست
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷
خیام تنت به خیمه میماند راست
سلطان روحست و منزلش دار بقاست
فراش اجل برای دیگر منزل
از پا فگند خیمه چو سلطان برخاست
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸
هر چند به طاعت تو عصیان و خطاست
زین غم نکشی که گشتن چرخ بلاست
گر خستهای از کثرت طغیان گناه
مندیش که ناخدای این بحر خداست
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۱ - ابیات پراکنده از رباعیات
وای ای مردم داد ز عالم برخاست
جرم او کند و عذر مرا باید خواست
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۱ - ابیات پراکنده از رباعیات
مرغی به سر کوه نشست و برخاست
بنگر که از آن کوه چه افزود و چه کاست؟
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷
این کار نگر که از تو امروز مراست
بازار بهشتیان چنین باشد راست
نی بوسه فروشی تو به نرخی که سزاست
نی بوسه خری بدانچه در حکم رواست
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲
گر نور فلک چو طبع ما گردد راست
در مدح تو از طبع سخن نتوان خواست
هر بیت که در مدح تو خواهم آراست
در خورد تو نیست بلکه در طاقت ماست
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
شد صالح و از همه قیامت برخاست
بارید ز چرخ بر سرم هر چه بلاست
گر شوییدش به خون این دیده رواست
در دیده من کنید گورش که سزاست
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه افکندش اندر کم و کاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهر چه بود؟
ور نیک نیامد، این صور عیب که راست؟
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴
در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸
عمریست مرا تیره و کاریست نه راست
محنت همه افزوده و راحت کم و کاست
شکر ایزد را که آنچه اسباب بلاست
ما را ز کس دگر نمیباید خواست
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۰
دوری که در [او] آمدن و رفتنِ ماست،
او را نه نهایت، نه بدایت پیداست،
کس مینزند دمی درین معنی راست،
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۱
دارنده چو ترکیبِ طِبایع آراست،
از بهرِ چه اوفْکَنْدَش اندر کموکاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهرِ چه بود؟
ور نیک نیامد این صُوَر، عیب کراست؟
خیام » رباعیات خیام به پژوهش سیدعلی میرافضلی » رباعیات اصیل » شمارهٔ ۱
دارنده، چو ترکیبِ طبایع آراست
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست؟
گر خوب نیامد این بنا، عیبْ کراست؟
ور خوب آمد، خرابی از بهرِ چراست؟
خیام » رباعیات خیام به پژوهش سیدعلی میرافضلی » رباعیات اصیل » شمارهٔ ۲
در دایرهای کآمدن و رفتنِ ماست
او را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس مینزند دَمی در این معنی راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲
گر خصم نخواست از حسد کار توراست
ایزد ملکا هر آنچه او خواست نخواست
امروز که راست این سعادت که تو راست
اقبال فزون گشته و خصمان کم و کاست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳
گر نور مه و روشنی شمع توراست
پس سوزش وکاهش من از بهر چراست
گر شمع تویی مرا چرا باید سوخت
ور ماه تویی مرا چرا باید کاست
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
شاها همه آشوب ز بدخواه تو خاست
دادار جز آن خواست که بدخواه تو خواست
پیغمبری ملوک بیوحی تو راست
کارت همه معجزات را ماند راست
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶
بیخوابی شب جان مرا گرچه بکاست
جر بیداری ز روی انصاف خطاست
باشد که خیال او شبی رنجه شود
عذر قدمش به سالها نتوان خواست
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴
زین پس هر چون که داردم دوست رواست
گفتار بیفتاد و خصومت برخاست
آزادی و عشق چون همی باید راست
بنده شدم و نهادم از یک سو خواست