×
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۳
در عشق تو دل بجان همی کوشد
عاجز شد و همچنان همی کوشد
در سنبل تابدار میپیچد
با نرگس دلستان همی کوشد
پیدا گوید که فارغم، وانگه
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
نیکویی بیش از آن نمی باید
فتنه اندر جهان نمی باید
راست اندازۀ دلم دارد
تنگ تر زان دهان نمی باید
لبکی داری آن چنان کانصاف
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
نام تو برم زبان بیاساید
یاد تو کنم روان بیاساید
در بر گیرم ترا سرا پایم
تا مغز در استخوان بیاساید
الّا غم تو نماند در عالم
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
من چو بچۀ مهر تو بشکستم
وز دست غم تو بی وفا جستم
فارغ شدم و زبان بد گویان
بر خود چو در وصال تو بستم
از آمدنت طمع چو ببریدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶
ای غمزۀ تیز تو جگر خواره
وی لعل تو طیرۀ شکر پاره
هم وعدۀ تو دراز بی حاصل
هم چشم ضعیف تو ستمکاره
برگشته بصد هزار نومیدی
[...]