گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

 

چون مهر بر آی بام و ایوان را

بگداز چو موم سنگ و سندان را

امشب مه چارده ز خورشیدم

شرمنده نشد ببین تو عرفان را

در سینه هزار چاکم افزون شد

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳

 

در روی تو دل به ما نمیمٰاند

در راه تو سر ز پا نمیمٰاند

برقع ز جمٰال اگر براندازی

یک خرقهٔ پارسا نمیمٰاند

گر جلوه چنین کنی تو، یک زاهد

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵

 

ما بهر هلاک خود هلاکیم

ز الایش آب و خاک پاکیم

عین عشقیم و آن حسنیم

روح محضیم و جان پاکیم

تا دست بهم دهیم خشتیم

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

از لطف چو در نظر نمی‌آیی

از پرده چرا به در نمی‌آیی

در مدرک عقل و حس نمی‌گنجی

در گوشهٔ مختصر نمی‌آیی

جانم بر لب ز انتظار آمد

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » قصاید » شمارهٔ ۵ - قصیده

 

چون نام لب تو بر زبان رانم

از دست مگس گریخت، نتوانم

شوریدهٔ آن لبان میگونم

آشفته طرهٔ پریشانم

دیوانهٔ حرفهای موزونم

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » مقطعات و غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷

 

ما بهر هلاک خود هلاکیم

ز آلایش آب و خاک، پاکیم

عین عشقیم و آن حسنیم

تادست بهم دهیم خشتیم

تا چشم بهم نهیم خاکیم

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
sunny dark_mode