گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

ساقی بده آن می مصفا را

آن راحت روح پیر و برنا را

خواهی که تنت صفای جان گیرد

از کف منه آن می مصفا را

ساقی بده آن قدح که در مستی

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

ساقی بده آن شراب گلگون را

کز گونه خجل کند طبر خون را

خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد

از کف منه آن شراب گلگون را

ناخوش نتوان گذاشت بی باده

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

چون زلف تو بی قرارم از عشقت

چون چشم تو با خمارم از عشقت

زان روی که برگ لاله را ماند

دل سوخته لاله وارم از عشقت

زان زلف چو روزگار شوریده

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

با من دلت آشنا نمی گردد

وز تو دل من جدا نمی گردد

هر چند وفای من رها کردی

از دست تو دل رها نمی گردد

از بهر سه بوسه زان دو لب هرگز

[...]

ادیب صابر
 
 
sunny dark_mode