گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱

 

آن جام طرب فزای ساقی

بنمود مرا لقای ساقی

در حال چو جام سجده بر دم

پیش رخ جان فزای ساقی

ننهاده هنوز چون پیاله

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲

 

جانا، ز منت ملال تا کی؟

مولای توام، دلال تا کی؟

از حسن تو بازمانده تا چند؟

بر صبر من احتمال تا کی؟

بردار ز رخ نقاب یکبار

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲

 

در کوی تو لولیی، گدایی

آمد به امید مرحبایی

بر خاک درت گدای مسکین

با آنکه نرفته بود جایی

از دولت لطف تو، که عام است

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵

 

نه از تو به من رسید بویی

نه وصل توام نمود رویی

اندیشهٔ هجر دردناکت

آویخته جان من به مویی

سودای تو در دلم فکنده

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - ایضاله

 

ای باد برو، اگر توانی

برخیز سبک، مکن گرانی

بگذر سحری به کون جانان

دریاب حیات جاودانی

باری تو نه‌ای چو من مقید

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ (می‌بین رخ جان فزای ساقی - در جام جهان نمای باقی)

 

در جام جهان‌نمای اول

شد نقش همه جهان مشکل

جام از می عشق برتر آمد

گشت این همه نقش‌ها ممثل

هر ذره ازین نقوش و اشکال

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ (در میکده می‌کشم سبویی - باشد که بیابم از تو بویی)

 

در میکده با حریفِ قَلّاش

بنشین و شراب نوش و خوش باش

از خطِّ خوشِ نگار، بر خوان

سِرّ دو جهان، ولی مکن فاش

بر نقش و نگار، فتنه گشتم

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

عشق ار به تو رخ عیان نماید

در آینهٔ جهان نماید

این آینه چهرهٔ حقیقت

هر دم به تو رایگان نماید

یک دایره فرض کن جهان را

[...]

عراقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode