جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - گرم شدن مجنون از سماع آوازه لیلی و آهنگ مقام او کردن و چون شکاریان سرگشته به پای خود روی به دام آوردن
چون مردم لیلیش بدیدند
بر وی دم مردمی دمیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - گرم شدن مجنون از سماع آوازه لیلی و آهنگ مقام او کردن و چون شکاریان سرگشته به پای خود روی به دام آوردن
قیس و لیلی ز هم بریدند
دیدند ز فرقت آنچه دیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - استفسار کردن اهل قبیله مجنون از حال وی و اطلاع یافتن بر محبت وی با لیلی
چون قوم وی این صفت بدیدند
در طعنه وی زبان کشیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
این واقعه را چو قوم دیدند
مضمون مثال را شنیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
خدام ز هر طرف رسیدند
خوان ها پی نزلشان کشیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - ابا نمودن پدر لیلی از پیوند دادن وی با مجنون
آنان چو جواب او شنیدند
وآزار عتاب او کشیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
ناگاه ز گرد ره رسیدند
جمعی و به گردش آرمیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی
یکدیگر را دگر ندیدند
هر یک به زمینی آرمیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
ناگاه به روضه ای رسیدند
وز دور جماعتی بدیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۹ - ملاقات کردن مجنون با لیلی در یکی از راهها و در انتظار مراجعت او در مقام حیرت ایستادن و شیان کردن مرغ بر سر وی
آن دم که به پیش هم رسیدند
یکدیگر را تمام دیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
چون اهل حی آن خبر شنیدند
بر خود همه جامه ها دریدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
افتاده به خواریش چو دیدند
فریاد و نفیر برکشیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
در هر قدمی که می بریدند
صد ناله ز درد می کشیدند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
چون خاک وی آهوان بدیدند
در چشم سیاه خود کشیدند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
بسیار جفای زن کشیدند
در هیچ زنی وفا ندیدند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
چون بهتر ازین صدف ندیدند
از بهر تو این صدف گزیدند
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴ - صفت بزّازان
از ما چو نسیه دل خریدند
خط ها بر گزه از آن کشیدند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۷ - حسینی هروی نَوَّرَ اللّهُ مَرقَدَهُ
هر یک به اشارتی دویدند
کردند بیان چنانکه دیدند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
آنان که به ره بسی دویدند
جز حیرت خود رهی ندیدند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
آنان که به ره بسی دویدند
جز حیرت خود رهی ندیدند