گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شاهزاده عمادالدین

 

ای داده به دست هجر ما را

خود رسم چنین بود شما را

بر گوش نهاده‌ای سر زلف

وز گوشهٔ دل نهاده ما را

تا کی ز دروغ راست مانند

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

گشت از دل من قرار غایب

کارم نشود به از نوایب

دل دم‌خور و دل‌فریب شادان

غم حاضر و غمگسار غایب

بر ضعف تنم قضا موکل

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در شکایت فلک و مدح صدر سعدالدین

 

تیر ستم فلک خدنگست

شهد شره جهان شرنگست

گردون نخورد غمت که شوخست

گیتی نخرد دمت که شنگست

بر کشتی عمر تکیه کم کن

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح امام بزرگ شیخ قطب الدین ابوالمظفر العبادی

 

ای شادی جان آفرینش

وی گوهر کان آفرینش

ای محرم خلوتی که آنجا

محسوت نشان آفرینش

ای بلبل بوستان تجرید

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۵ - در ستایش اسب صاحب ناصر الدین و تخلص به مدح او

 

ای زرین نعل آهنین سم

ای سوسن گوش خیزران دم

ای باد صبا گرفته در گل

با آتش تو چو ساق هیزم

سیر تو به گرد خط ناورد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح مفخرالسادة مجدالدین ابوطالب نعمه

 

ای کلک تو پشت ملک عالم

وی روز تو عید دور آدم

هرچ آمده زیر آفرینش

زاندازهٔ کبریای تو کم

وقتی که هنوز آسمان طفل

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح رضیةالدین مریم

 

ای فخر همه نژاد آدم

ای سیدهٔ زنان عالم

روح‌القدس از پی تفاخر

مهر تو نهاد مهر خاتم

سلطانت کریمةالنسا خواند

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح سید سادات

 

با خاک در تو آشنایی

خوشتر ز هزار پادشایی

دیده رخ راز مه ببیند

بر عارض تو ز روشنایی

از نکتهٔ طوطی لب تو

[...]

انوری
 
 
sunny dark_mode