×
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹
وه این میان یار چه باریک و لاغری
کز لاغری به یک موی باریک هم بری
آن نیست را که خالق هست آفرید و نیست
چون بنگرم به چشم دقایق تو مظهری
این حیرتم که هیچ نه ای در میان و باز
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰
ای چهر یار وه که چه پاکیزه منظری
کز هر نظاره در نظرم دل رباتری
شکلی ز بس بدیع و جمالی ز بس جمیل
در فر و تاب خجلت خورشید و اختری
حور و پری ز شرم تو پوشد به پرده روی
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲
راه دیار یا مرا ای صبا بپوی
از تاب هجر و حسرت وصل منش بگوی
کای سست عهد ماه ستمکار کند مهر
وی سخت خشم یار دلازار تند خوی
ای شاه زود رنج من ای یار دیر صلح
[...]