صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۶
رخسار او مقید زلف بلند نیست
این صید پیشه را نظری با کمند نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۷
ما را شکایت از سخن تلخ یار نیست
این گوشمال هیچ کم از گوشوار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۸
ما را کنار و بوس توقع ز یار نیست
دریای بی قراری ما را کنار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۹
در گریه بی رخت مژه را اختیار نیست
در رشته گسسته گهر را قرار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۰
عمر عزیز قابل سوز و گداز نیست
این رشته را مسوز که چندان دراز نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۴۱
گفتی نمی توان ز لب دلستان گذشت
گر بگذری ز وادی جان می توان گذشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۸
نخلی که سرکشی نکند پایمال باد!
خون گل پیاده به گلچین حلال باد!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۹
سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد
این ماهتاب روز، مرا شیرمست کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۰
در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد
گل آب و رنگ خود عرق انفعال کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۱
حسن از حجاب، غصه و تشویش می خورد
شهباز چشم بسته دل خویش می خورد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۲
با جسم کس به عالم بالا نمی رسد
دجال خرسوار به عیسی نمی رسد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۳
دل از سفید گشتن مو ناامید شد
عالم سیه به چشمم ازین پی سفید شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۴
حسن تو زیردست خط مشکبار شد
این مور رفته رفته سلیمان شکار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۵
غلیان ز دودمان وجود آشکار شد
عالم پر از ستاره دنباله دار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۶
از اختیار دم دل گمراه می زند
این قلب، زر به نام شهنشاه می زند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۰
اشکم همیشه خون به دل آستین کند
هر طفل را که روی دهی این چنین کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۱
خوبان اگر چه زبده اولاد آدمند
چون خط برآورند پریزاد عالمند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۲
روشندلان که قبله خود روی او کنند
در هر نظر دو عید ز ابروی او کنند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۳
در حفظ آن کسی که ز می بی خبر شود
هر برگ تاک، دست دعای دگر شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۴
بیداد آسمان چه خیال است کم شود
زور کمان حلقه محال است کم شود