گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

شهناز عدل میر چو میخواست زار غنون

رفتی از این حصار همایون بلد برون

عشاق بدبشور حسینی زتو مصون

طبع مخالفت بموالف نزدجنون

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵

 

دل در حضور پیر چو بر کندی از دو کون

زینسان شدی تمام مجرد زکون و لون

شد دیده‌ات زهر چه بجز دوست لایرون

یعنی ترا پرستم و خواهم ترا بعون

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۶ - چرخ نیلگون

 

ای زخم های پیکرت از اختران فزون

وی چهره ات زخون گلوی تو لاله گون

مقتول چون تو دیده ندیده است تا به حال

قاتل چو شمر، کس نشنیده است تا کنون

جرمت چه بود شمر سرت از قفا برید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۸ - خون جای اشک

 

اسلام را قوی کن و کفار را زبون

آن را علم بلند کن، این را علم نگون

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)

 

ای افتخار خلقت ماکان ومایکون

سوی خدا به خلق وجود تو رهنمون

ار عکس ذات تو نکند جلوه در برون

از پرده خفا به خدا کی کند سکون

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - چهارده بند ادیب الممالک در مراثی اهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین

 

آمد میان معرکه گفت ای گروه دون

کز راه حق شدید بیک بارگی برون

از جورتان طپید بخون اکبر جوان

وز ظلمتان لوای ابی الفضل شد نگون

دیگر بس است ظلم که شد از حساب بیش

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
sunny dark_mode