گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

جان است و هرچه نه همه جان است هیچ نیست

هر چیز کان به جمله نه آن است هیج نیست

زانجا هر آن جمله هست چنین است جمله هست

زینجا هرآنچه نیست چنان است هیچ نیست

الّا جز او همه هیچند هرچه هست

[...]

حکیم نزاری
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

مارا به غیر یاد تو اندر ضمیر نیست

دل را دگر ز صحبت جانان گریز نیست

یاران ملامت من عاشق رها کنید

کاین مبتلای عشق نصیحت پذریر نیست

دل عاشق است و پند نمی گیرد اندرو

[...]

ابن حسام خوسفی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

ناصح نصیحت تو به دل جاگیر نیست

ویرانه‌ای است دل که عمارت پذیر نیست

خوانند در شکارگه عشق، بی‌جگر

صیدی که در کمند ملامت اسیر نیست

بسیار بی‌ملاحظه‌ای در جفا، مگر

[...]

میلی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۴

 

چون سیدا به کوی تو دیگر اسیر نیست

چشم تو را نظر به سوی این فقیر نیست

پرهیز کردن تو ازو دلپذیر نیست

آئینه را ز صحبت طوطی گریز نیست

سیدای نسفی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

تا تار طرهٔ توام ای جان بچنگ نیست

دل نیست لحظه ئی که خروشان چو چنگ نیست

مانند دف همی خورم از دست غم قفا

تا تار طرهٔ توام ای جان بچنگ نیست

با غیر خوش بصلحی و با آشنا به جنک

[...]

صغیر اصفهانی