گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵

 

سوی شکار، ای بت رعنا، چه می‌روی؟

شهری خراب تست، به صحرا چه می‌روی؟

گر می‌روی به شهر، که صیدی فتد به دام

اینجا مرا گذاشته، تنها چه می‌روی؟

بی‌سگ نمی‌روند سواران به عزم صید

[...]

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴۳

 

ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟

چون آفتاب سر زده هرجا چه می‌روی؟

خود را ببین در آینه و آب و گل بچین

گاهی به باغ و گاه به صحرا چه می‌روی؟

بالاتر از تو نیست نهالی درین چمن

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲

 

از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی

گر عاشقی، به کوی تمنا چه می‌روی

در گل گرفته‌ام در و بام ترا ز اشک

دیگر به باغ، بهر تماشا چه می‌روی

بی بوی پیرهن مبر از گریه نور چشم

[...]

قدسی مشهدی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳۵

 

بی‌داغ عشق، بر در دل‌ها چه می‌روی؟

اهل نظر نیی، به تماشا چه می‌روی؟

کام نخست سوخت نفس، برق خام را

ای نوسفر، تو بر اثر ما چه می‌روی؟

جز نقد جان، بها نپذیرد متاع حسن

[...]

حزین لاهیجی