گنجور

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه

 

ساقی بیار باده که شد مام روزگار

آبستنی به سلطنت آل آبدار

قَحط‌ُالرِّجال بین که جوانانِ بی‌پدر

نازد به چرخ پیر سر از اوج اعتبار

آن را که در شمار نیارد کسش به قدر

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶

 

گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف

هر شامگه بشکل دگر سر برآورد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۵

 

دانم بمقصد چیستی ای آهوی ختا

از شیوۀ رمیدن و باز آرمیدنت

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۷

 

گفتم رقم کنم بتو حال دل خراب

ترسم روم بخاک بدل حسرت جواب

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۸

 

چشمت چو تیر غمزه گشاد از کمان دهد

از زنده جان ستاند و بر مرده جان دهد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۱

 

زیبانگار من دل ما را که برده‌ای

دست کدام ترک ستمگر سپرد‌ه‌ای

گفتم که سخت سنگدلی تو به خنده گفت

تو سنگدل‌تری که به سختی نمرده‌ای

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۵

 

حالی نداد روی ز درس ادب مرا

بر جرعه ریز ساقی آب طرب مرا

از بام اوفتاده مرا طاس می بیار

هل تا برند مست بر میر شب مرا

جان بر سر لبست و دل از خون لبالبست

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۹

 

تعلیم او نکرد معلم حدیث عشق

ایکاشکی که من شدمی ترجمان دوست

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۷

 

عکس تو تا بر آینۀ ساغر اوفتاد

عشاق را هوای می اندر سر اوفتاد

دل عاشق دهان تو گردید و تنگ شد

تن مایل میان تو شد لاغر اوفتاد

هندوی خال از پی دزدیدن نمک

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۰

 

شبهای وصل روز فراق آیدم بخواب

چو غرقۀ که رخت سوی ساحل آورد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۷

 

گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم

ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم

از قیل و قال مدرسه نگشود کار دل

رفتم بخانقاه که فکر ذکر کنم

بگرفت دل ز صحبت ابنای روزگار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۸

 

ای سرمه‌سای چشم بتان خاک راه تو

صد حلقه دل به حلقهٔ زلف سیاه تو

گر در سر است قتل جهانیت باک نیست

بر پای خود کشم به قیامت گناه تو

نیر تبریزی
 
 
sunny dark_mode