نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه
ساقی بیار باده که شد مام روزگار
آبستنی به سلطنت آل آبدار
قَحطُالرِّجال بین که جوانانِ بیپدر
نازد به چرخ پیر سر از اوج اعتبار
آن را که در شمار نیارد کسش به قدر
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۸
چشمت چو تیر غمزه گشاد از کمان دهد
از زنده جان ستاند و بر مرده جان دهد
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۱
زیبانگار من دل ما را که بردهای
دست کدام ترک ستمگر سپردهای
گفتم که سخت سنگدلی تو به خنده گفت
تو سنگدلتری که به سختی نمردهای
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۵
حالی نداد روی ز درس ادب مرا
بر جرعه ریز ساقی آب طرب مرا
از بام اوفتاده مرا طاس می بیار
هل تا برند مست بر میر شب مرا
جان بر سر لبست و دل از خون لبالبست
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۷
عکس تو تا بر آینۀ ساغر اوفتاد
عشاق را هوای می اندر سر اوفتاد
دل عاشق دهان تو گردید و تنگ شد
تن مایل میان تو شد لاغر اوفتاد
هندوی خال از پی دزدیدن نمک
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۷
گفتم هوای زلف تو از سر بدر کنم
ترسم کم عمر در سر اینکار سر کنم
از قیل و قال مدرسه نگشود کار دل
رفتم بخانقاه که فکر ذکر کنم
بگرفت دل ز صحبت ابنای روزگار
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۸
ای سرمهسای چشم بتان خاک راه تو
صد حلقه دل به حلقهٔ زلف سیاه تو
گر در سر است قتل جهانیت باک نیست
بر پای خود کشم به قیامت گناه تو