گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - در شکایت از روزگار

 

اهل دلی ز اهل روزگار نیابی

انس طلب چون کنی که یار نیابی

گر دگری ز اتفاق هم‌نفسی یافت

چون تو بجوئی به اختیار نیابی

خوش نفسی نیست بی‌گرانی کامروز

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۵

 

مدح کریمان کنم، چرا نکنم لیک

قدح لئیمان مرا شعار نیابی

در همه دیوان من دو هجو نبینی

در همه گلزار خلد خار نیابی

خاقانی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۱

 

گر تو نسیمی ز زلف یار نیابی

تا به ابد رد شوی و بار نیابی

یک دم اگر بوی زلف او به تو آید

گنج حقیقت کم از هزار نیابی

لیک اگر بنگری به حلقهٔ زلفش

[...]

عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹۰

 

پا به ادب نه که زخم خار نیابی

بار به دلها منه که بار نیابی

تا به جگر نشکنی هزار تمنا

سینه ریش و دل فگار نیابی

تا نفس خویش را شمرده نسازی

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵

 

دعوت عشق است اینکه بار نیابی

عزّت عشق اینکه اعتبار نیابی

تا به کف عشق، بی‌هراس چو منصور

سر ننهی، پای تختِ دار نیابی

لنگر کشتیِّ دل، شکستن کشتی است

[...]

فیاض لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

تا شکن از دور روزگار نیابی

بار، در آن زلف تابدار نیابی

تا نظر از کاینات، بازنگیری

نشئهٔ آن چشم پرخمار نیابی

تا ندهی سینه را به داغ محبّت

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode