صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی
هر دو در افتیم ز بالا به پست
روسیه آنست که بیند شکست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی
در بشر آنکس که چو من محکمست
محکم از او قاعدهٔ عالم است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی
وانکه بود عنصر او چون تو سست
سخت هم آغوش فنا همچو تست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی
تو چو دل مردم دنیا پرست
میروی از لغزش پائی ز دست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه
گفت مرا روبهکی بسته دست
گفت مخور غم که گشاینده هست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست
سخت گرانی به درختی نشست
سست بدآن شاخ و بهم درشکست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست
فهم نکردی شکند شاخ سست
نیست بر این شاخ نشستن درست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش
پای طلبکاری آن جمله خست
نامدشان هیچ سراغی بدست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش
کرد اشارت سوی ایشان بدست
چوب زدند آنقدر آو را که خست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - مصاحبت دو نادان
چونکه در افتاد ز بالا به پست
دل شده را دست و سر و پا شکست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - احمد و محمود
کرد در آن چاه نگاه و نشست
مویکنان زد به سر و روی دست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین
مرد رهی، خوش روش و حق پرست
روز و شبش، سبحهٔ طاعت بدست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین
از چه بر این جمع، در خیر بست
اینهمه افتاده بدید و نشست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - شوق برابری
رفت به گلزار و بشاخی نشست
دید خرامان دو سه طاوس مست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه
ناخنش از سنگ حوادث شکست
دزد قضا و قدرش راه بست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه
در همه جا خفت و به هر سو نشست
بند ز هر کیسه و انبان گسست
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه
گفت بخود، کاین چه در افتادنست
تا رمقی در دل و جان در تن است
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه
جست و خراشید زمین را بدست
موش بلرزید و همانجا نشست