گنجور

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۶۲ - ختم خطاب و خاتمه کتاب

 

بسته حروفش تتق مشکفام

«حور مقصورات فی الخیام »

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵ - در مرثیه یکی از اکابر فرماید

 

پادشه ملک صباحت که بود

هم به صفا پادشه وهم به نام

گلبن گلزار سیادت که داشت

سرو حسد بر قد آن خوش‌خرام

ناگهش ایام ز بامی فکند

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۷ - وله ایضا

 

گلبن گلزار سیادت که بود

زبدهٔ سادات ذوی الاحترام

بلبل بستان قرائت که داشت

بهره ازو سامعه خاص و عام

میر صفی گوهر اختر شعاع

[...]

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۲ - آغاز سخن

 

چون نه ز ابعاد نشان بود و نام

قابل ابعاد که بود و کدام

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۲ - آغاز سخن

 

شام سیاهی که دو عالم تمام

گم شده بودند در آن تیره شام

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

جان به حیل می‌کند اینجا مقام

جسم که باشد که بود تیزگام

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

وای که هرچه بکنم اهتمام

جز بن این شیشه نیابم مقام

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۷ - حکایت

 

خواجه خرامنده به سد احترام

صوف و سقر لاط به دست غلام

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۷ - حکایت

 

خواجه به خواب است که خوابش حرام

زان ندهد باز جواب سلام

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

موی سفید از اجل آرد پیام

پشت خم از مرگ رساند سلام

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

چنان راغب مشو در جستن کام

که از نایافتن رنجی سرانجام

شیخ بهایی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مثنویات

 

شمع فروز حرم احترام

نامیه سوز چمن انتقام

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۳ - در ستایش آفریدگار

 

وه که بر این طایفه ناتمام

لطف حلال است و سیاست حرام

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۳ - در ستایش آفریدگار

 

آینه صبح فرو بر بشام

این قدح شیر بر افکن ز بام

عرفی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۸
sunny dark_mode