گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - در ماده تاریخ فوت فرماید

 

میر ملک رتبه که ممتاز بود

هم به صفات از همه کس هم به ذات

سید قدسی صفتی کامدند

شاهد معصومی او کاینات

میر کریم آن که مساوی نمود

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا

 

هر هنر من که زانگیز طبع

در نظر عقل شود جلوه‌گر

خصم بداندیش حسد پیشه را

ناوکی از رشک رسد بر جگر

طوطی شیرین عمل نطق من

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵ - در مرثیه یکی از اکابر فرماید

 

پادشه ملک صباحت که بود

هم به صفا پادشه وهم به نام

گلبن گلزار سیادت که داشت

سرو حسد بر قد آن خوش‌خرام

ناگهش ایام ز بامی فکند

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۷ - وله ایضا

 

گلبن گلزار سیادت که بود

زبدهٔ سادات ذوی الاحترام

بلبل بستان قرائت که داشت

بهره ازو سامعه خاص و عام

میر صفی گوهر اختر شعاع

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۳ - در مرثیه فرماید

 

باز فلک سلسله‌ای زد به هم

کز اثرش گشت جهانی حزین

اتشی افروخت که از پرتوش

دود برآمد ز زمان و زمین

فتنه‌ای انگیخت که از هم گسست

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode