گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

دوش نبرده‌ست مرا هیچ خواب

خفتن عشّاق نباشد صواب

چشم من ار خواب نیابد رواست

آب گرفته‌ست در او جای خواب

گر شکر آمد لب شیرین یار

[...]

۶ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

ای سپه عشق تو بر ما زده

صبر و دل ما همه یغما زده

جان من از عشق تو لرزان شده

همچو تن مردم سرما زده

بر من بیچاره نبخشی و من

[...]

۵ بیت
ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

گر به دو رخ فتنهٔ نظّاره‌ای

درد دلم را به دو لب چاره‌ای

آینه در پیش تو بینم مگر

پیش رخ خویش به نظّاره‌ای

در دل من عارضهٔ عشق توست

[...]

۶ بیت
ادیب صابر