گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴

 

کام روان باد دل شهریار

بر همه کافی به جهان کامگار

عز فلک داور او رنگ بخش

حرز ملک خسرو دیهیم دار

بخت چو تختش شده خدمت پذیر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵

 

قدر ترا مرتبه ای استوار

عمر ترا قاعده ای استوار

چون ز خروش و صف اندر نبرد

گوش جهان کر شود از گیر و دار

خیمه افلاک شود باد سر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶

 

دوش که شد ماه نهان در غبار

آن مه نو روی نمود آشکار

طالع دولت شده بی اطلاع

اختر خوبی زده بی اختیار

سنبل تر بافته بر سنبله

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

یک شبه وصل تو ز صد جان بهست

ناز تو از ملک خراسان بهست

بوسی از آن لعل شکر بار تو

گر بدهی بی جگر از جان بهست

عقل من اندر خم زلف تو به

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۵

 

قم فاسقنی فی زمن المهر جان

واصرف بصر الخمر عن صرف الزمان

موسم گل رفت و درآمد خزان

باده گلرنگ در آرید هان

یا حبذا الراح و یا حبذا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۰

 

وجهک لی من کل وجه حسن

لو لم تکن عینک عین الفتن

ماه نتابد چو رخت بر فلک

سرو نروید چو قدت در چمن

قرب منی سهرا مدنفا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۹

 

یا ملک المغرب و المشرق

مثلک فی العالم لم یخلق

بار خدایا! تویی آن شهریار

کز همه شاهان جهان بر حقی

بسطت ظل العدل فی الخافقین

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 
 
sunny dark_mode