گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح منوچهر شروانشاه

 

دوش چو کرد آسمان افسر زر ز سر یله

ساخت ز ماه و اختران یاره و عقد و مرسله

شکل فلک خراس شد مهر چو دانه آس شد

عقده راس داس شد از پی کشت سنبله

طرف جبین نموده ماه از طرف بساط شاه

[...]

فلکی شروانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸۵

 

یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله

لیس یلذک الهوی لیس لفیک حوصله

معتمد الهوی معی مستندی و سیدی

لا کرجاک ضایع یطلبه به غربله

ای گله بیش کرده تو سیر نگشتی از گله

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸۷

 

آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله

گفت بیا حریف شو گفتم آمدم هله

جام میی که تابشش جان ببرد ز مشتری

چرخ زند ز بوی او بر سر چرخ سنبله

کوه از او سبک شده مغز از او گران شده

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

دوش چو کرد آسمان افسر زر ز سر یله

ساخت ز ماه و اختران یاره و عقد و مرسله

شکل فلک خراش شد مهر چو دانه آس شد

عقده راس داس شد از پی کشت سنبله

طرف جیبن نمود ماه از طرف بساط شاه

[...]

مجد همگر
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

باز فکند در چمن، بلبل مست غلغله

گشت ز جنبش صبا دختر شاخ حامله

عطرفروش باغ را لحظه به لحظه می‌رسد

از ره صبح کاروان از در غیب قافله

مست شده است گوییا کز سر ذوق می‌نهد

[...]

عبید زاکانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۵۰

 

تاخت دو اسبه یک تنه بر صف خصم ده دله

تیغ یلی به چنگ در رخش مجاهدت یله

شیر گرسنه در غنم گرگ گسسته در گله

صورت تیغ و توسنش معنی برق و زلزله

یغمای جندقی