گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۵

 

هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من

شکر خواب بهاران شد، غزال شیر مستش را

زگلشن بوی خون تازه دل بر دماغم زد

دهان غنچهٔ گستاخ، بوسیده ست، دستش را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۵

 

جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه را

زهر به کاسه کردهای، چاشنی نگاه را

پنجه به کینه می زنی، با دل چاک چاک من

بی خبرانه نشکنی، شانه زلف آه را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۴

 

از سر من چرا کشد، سرو قد تو پای را

خاک ره تو کرده ام، فرق سپهرسای را

شعله به خس نمی کند، اینهمه سرگران وشی

تا به کی از کفم کشی، دامن کبریای را؟

سرمهٔ خامشی دهد، بلبل خوش نوای را

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶۰

 

هرزه دراست در رهش، سینه چاک چاک ما

گوشزد اثر نشد، نالهٔ دردناک ما

سرمهٔ چشم مور شد، سوده استخوان من

کم نگهانه تا بهکی می گذری ز خاک ما؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷۵

 

چهره نما که در چمن، شور هزار گل کند

طرّه گشا که در خزان، بوی بهار گل کند

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷۶

 

سپند آتش خویشم، کسی دوا چه کند؟

به بی قراری من صبر بی نوا چه کند؟

حزین سوخته دل، می دهد به حسرت جان

زمانه عهد شکن، یار بی وفا چه کند؟

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۱

 

باده بیار و هوش را، از سر ما روانه کن

زاهد خرقه پوش را، مست می مغانه کن

چند به باد می دهی، طرهٔ ترهات را؟

واعظ شهر نیستی، زمزمه، عاشقانه کن

غازهٔ افتخارکش، ناصیهٔ نیاز را

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۱

 

سوخته جان دلم یکی، سنبل مشک فام، دو

سختی کار عشق بین، صید یکی و دام دو

خونی دین و دل بود، غمزه در ابروان تو

معجز حسن را نگر، تیغ یکی، نیام، دو

ساقی غم، به دیده ام، خون دل این قدر مکن

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۲

 

خوش آنکه پیماید قدح، چشم جفا پیمان تو

از خویش بستاند مرا، گیرایی مژگان تو

صبر گران تمکین من، کوه است و می بازد کمر

چون بگذرد دامن کشان، سرو سبک جولان تو

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۵

 

طرف نقاب اگر کشی، از رخ نازنین فرو

دل ز تپیدن آورد، خانهٔ عقل و دین فرو

پت ز سرمه چشم تو، طرح فرنگ تازهای

یا شده این غزال را، پای به مشک چین فرو؟

هشته سمن عذار من، طرّهٔ یاسمین فرو

[...]

حزین لاهیجی