×
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - زنده جاوید
برده ز جان ها قرار زلف دلاویز یار
زلف دلاویز یار برده ز جان ها قرار
لعل بدخشان نگر، نزد لبش چون خزف
مهر درخشان ببین پیش رخش ذره وار
جلوه گر آمد رخش تا به گلستان جان
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - آب حیات
ای صنم نازنین، ناز تو بر جان دل
و ای بت مهرآفرین کفر تو ایمان دل
درد غمت در درون دمبدم ار شد فزون
بوده و باشد کنون درد تو، درمان دل
از قبل عاشقان جان و دل است ارمغان
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - مهر سپهر جلال
تاخت بکاخ حمل، خسرو خور تا عنان
غیر باغ ارم، گشت فضای جهان
عرصه گیتی بهشت، گشت ز اردیبهشت
افسر نخوت بهشت، از سر خود مهرگان
از اثر باد دی، شخص جهان بود پیر
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - اختر برج جمال
ز مقدم فروردین، ماه طراوت نشان
غیرت باغ ارم گشت فضای جهان
عرصه گیتی بهشت گشت ز اردیبهشت
افسر نخوت بهشت، از سر خود مهرگان
ابر مطیر از مطر، ریخت چو لؤلوی تر
[...]