گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲

 

صد یک حسن تو نوبهار ندارد

طاقت جور تو روزگار ندارد

عشق تو گر برقرار کار بماند

کار جهان تا ابد قرار ندارد

تیغ جفا در نیام کن که زمانه

[...]

خاقانی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶

 

بر در حق هر که کار و بار ندارد

نزد حق او هیچ اعتبار ندارد

جان به تماشای گلشن در حق بر

خوش بود آن گلشنی که خار ندارد

مست خراب شراب شوق خدا شو

[...]

عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹۶

 

در دل ما بخت سبز بارندارد

دانه ما زنگ نوبهار ندارد

چشم شرر در کمین سوختگان است

با دل افسرده عشق کار ندارد

شیشه دلان راست بیم سنگ ملامت

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲

 

رنگ حنا در کفم بهار ندارد

آینه‌ام عکس اعتبار ندارد

حاصل هر چار فصل سر‌و بهار است

نشئهٔ آزادگی‌ خمار ندارد

بی گل رو‌یت ز رنگ‌ گلشن هستی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

 

نشئهٔ یأسم غم خمار ندارد

دامن افشانده‌ام غبار ندارد

نیست‌حوادث شکست پایهٔ عجزم

آبله از خاکمال عار ندارد

شبنم طاقت فروش گلشن اشکم

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

مرغ اسیری که زخم خار ندارد

هیچ نشانی ز عشق یار ندارد

گر ز تو دل برکنم بگو به که بندم؟

هیچکس این چشم پر خمار ندارد

بحر چه داند که ابر، قطره کجا ریخت؟

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode