گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۳

 

چه باشد عاشقی خود را به غم‌ها مبتلا کردن

به صد خون جگر بیگانه‌ای را آشنا کردن

چه حاصل زین همه افسانهٔ مهر و وفا یارب

چو نتوان در دل سنگین او یک ذره جا کردن

ز گرد راه خوبان می‌فشاندم دامن تقوی

[...]

بابافغانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴

 

شب عیدست می باید در میخانه وا کردن

بمی خشکی زهد روزه داران را دوا کردن

صراحی گر چنین پیوسته خواهد در سجود آمد

بیک شب طاعت سی روز را خواهد قضا کردن

ز ماه عید بی ابروی ساقی کار نگشاید

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۴

 

به تدبیر خرد سر پنجه نتوان با قضا کردن

درین دریا به دست بسته می باید شنا کردن

دل غمگین به زور اشک هیهات است بگشاید

به دندان گهر نتوان گره از رشته وا کردن

ز خودداری به دست و پا ره نزدیک می پیچد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۵

 

چو نتوان بر کنار افتاد با بحر از شنا کردن

کمر چون موج باید در میان بحر وا کردن

ز یک حرف سبک صد کوه تمکین رنگ می بازد

نسیمی می تواند بحر را بی دست و پا کردن

ندارد مغز هستی مزرع بی حاصل امکان

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۶

 

عنان مصلحت در عشق می باید رها کردن

ندارد حاصلی در بحر بی ساحل شنا کردن

ندارد حلقه ای جز نعل وارون محمل لیلی

نباید گوش ای مجنون به آواز درا کردن

کمان کن قامت چون تیر را در قبضه طاعت

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۶

 

در این محفل ندارد یمن راحت چشم واکردن

پریشانی‌ست مشت خاک را سر بر هوا کردن

اگر یک سجده احرام نماز نیستی بندی

قضای هر دو عالم می‌توان یکجا ادا کردن

مشو مغرور بنیادی که پروازست تعمیرش

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۷

 

ندارد موج جز طومار رمز بحر وا کردن

توان سیر دو عالم در شکست رنگ ما کردن

امل می‌خواهد از طبع جنون‌ کیشت پشیمانی

به راه آورده تیری را که می‌باید خطا کردن

دویی در کیش از خود رفتگان کفر است ای زاهد

[...]

بیدل دهلوی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹

 

شعار عشق بازان چیست، خوبان را دعا کردن

قفا خوردن، پی افشردن، جفا بردن، وفا کردن

کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی

بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن

به چشم پاک بنگر مجمع پاکیزه‌رویان را

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode