مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲
به خانه خانه میآرد چو بیذق شاه جان ما را
عجب بردست یا ماتست زیر امتحان ما را
همه اجزای ما را او کشانیدست از هر سو
تراشیدست عالم را و معجون کرده زان ما را
ز حرص و شهوتی ما را مهاری کرده دربینی
[...]

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵
مگسوار از سر خوان وصال خود مران ما را
نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه میجویی میان بگشاد می، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
[...]

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما را
به خود درمانده ایم از ما زمانی وارهان ما را
نمی خواهیم کافتد چشم ما بر ما خوشا وقتی
که سازی در حجاب غیب خویش از ما نهان ما را
میان ما و تو نبود حجابی جز وجود ما
[...]

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را
چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را
فلک چنگیست خم ما ناتوانها تارهای او
رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را
با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۰
کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند
نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵
(سپندی شد عقیق صبر در زیر زبان ما را
به داغ تشنگی تا چند سوزی زان لبان ما را؟)
(کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند
نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را)
