گنجور

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲

 

خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان

بنه گر همتی داری سری در پای درویشان

گرت آیینه‌ای باید که نور حق در او بینی

نبینی در همه عالم مگر سیمای درویشان

قبا بر قد سلطانان چنان زیبا نمی‌آید

[...]

۱۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه

ز عشرت می‌پرستان را، منور بود کاشانه

ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل

که تا قصر دماغ ایمن بود ز آواز بیگانه

چو ساقی در شراب آمد، به نوشانوش در مجلس

[...]

۹ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵

 

مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی

به نزدیکت بسوزاند مگر کز دور بنشینی

عقابان می‌درد چنگال باز آهنین پنجه

تو را بازی همین باشد که چون عصفور بنشینی

نباید گر بسوزندت که فریاد از تو برخیزد

[...]

۹ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص)

 

چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد

وجود غیر حق در چشم توحیدش عدم گردد

کمر بندد قلم کردار سر در پیش و لب بر هم

به هر حرفی که پیش آید به تارک چون قلم گردد

ز چوگان ملامت نادر آن کس روی برتابد

[...]

۲۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در ستایش قاضی رکن‌الدین

 

بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند

در آن صورت که عشق آید خردمندی کجا ماند؟

قضای لازمست آن را که بر خورشید عشق آرد

که همچون ذره در مهرش گرفتار هوا ماند

تحمل چارهٔ عشقست اگر طاقت بری ور نی

[...]

۱۴ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۱

 

اگر بواب و سرهنگان هم از درگه برانندت

ازان بهتر که در پهلوی مجهولی نشانندت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۰

 

تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد

نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۱

 

نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشد

بسا حلوای صابونی که زهرش در میان باشد

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۴

 

ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بتوانی

مکافات بدی کردن، نمی‌گویم تو خود دانی

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۱

 

چو نفس آرام می‌گیرد چه در قصری چه در غاری

چو خواب آمد چه بر تختی چه در پایان دیواری

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۳

 

تو با این لطف دلبندی چرا با ما نپیوندی

نقاب از بهر آن باشد که روی زشت بربندی

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۴

 

نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت

تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۸

 

خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی

نه چون کارت به جان آید خدا از جان و دل خوانی

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۹

 

گهی کاندر بلا مانی ... ... ... خدا خوانی

چو بازت عافیت بخشد سر از طاعت بگردانی

۱ بیت
سعدی