گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۴

 

نه تنها خال هندویش رباید کفر و دین ما را

بکف زنار گیسویش بود حبل المتین ما را

بکین از جیب فرعونی برآرند ار جهانی سر

کلیم آسا ید بیضا بود در آستین ما را

مهی کز تابش مهرش دهد هر ذره را تابی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۵۰

 

زهی سلطان بحر و بر علی بن ابیطالب

سریر ملک را سرور علی بن ابیطالب

ولی خالق داور وصی نفس پیغمبر

شفیع عرصه محشر علی بن ابیطالب

ید قدرت ز گهواره برون آورد خوش پاره

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۵

 

بیا و ساغر کامم لبالب کن ز می ساقی

که بر لب آمده جانم ز سالوسی و زراقی

بیاور راح روح افزا و چندان ده مرا ساغر

که بیخود گردم و یابم ز قید هستی اطلاقی

ز اشراقی و مشائی چه میپرسی بیاور می

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode