حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱
اتی امرالله ای ساقی بیار آن راحت دلها
به مشتاقان و مهجوران ادر کأسا و ناولها
بده زان راح ریحانی به منظوران روحانی
مگر زین آب رحمانی برویانی گُل از گِلها
ببند ای ساربان محمل مکاهل ناقه را کامشب
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
الایا ایها الساقی دع الدنیا و ما فیها
بده صوفیوشان را زان شراب ناب صافیها
طبیب حاذقی ای دوست بیماران هجران را
بیانت صحت عاجل میانت عین شافیها
میانش را، به مو نسبت نباشد لیک دانستم
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
نمیدانم چرا ساقی به کف ساغر نمیگیرد
سر آمد دور مشتاقان چرا، از سر نمیگیرد
رقیبان را نمیدانم چرا، از در نمیراند
غرض آن ماهعارض تا کی از جوهر نمیگیرد
تو را دامان عصمت گیرد آخر خون مشتاقان
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
مه من تنگتر از پسته خندان دهان دارد
مسلم چشمه آب بقا زیر زبان دارد
همه سوداست، در باطن قمار عشق و جانبازی
ولی در قید جان بودن در این بازی زیان دارد
ببین داغ جبین زاهد خودبین وین سحریست
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳
اگر خونم خورَد جانان نخواهم کرد من ترکش
دلا میبوس دست و تیغ و نازش را نکوتر کش
مرا ابرو کمان، صیاد زد با تیر مژگانش
به خون چون دید غلتانم چو آهو بست بر ترکش
خورد گر خون مشتاقان چو می روزی بت جانان
[...]