گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

زهی از طوطی نطقت مرصع بال گویایی

گرفته منشی یونان ز تو منشور دانایی

نباشد طاقت بازوی تو زورآزمایان را

اگر از آستین بیرون کنی دست توانایی

صدف پر کرده از آب گهر پیمانه خود را

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در صفت حضرت شاه نقشبند نور مرقده

 

رسید امروز ایام گل و شد باغ بزم آرا

برآمد لاله بر کف جام می از دامن صحرا

دویده خون در اعضا ارغوان را چون رخ ساقی

فتاده همچو سنبل بید مجنون را سر سودا

زند بر نافه آهو سیاهی غنچه لاله

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵

 

بحمدالله که باز آن خسرو صاحبقران آمد

ظفر چون کرد در دنبال نصرت در عنان آمد

ز یمن مقدم او گشت روشن دیده مردم

عزیز مصر عزت بر سر کنعانیان آمد

ز بهر آنکه پابوسی کند زرین رکابش را

[...]

سیدای نسفی