گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید

 

ز پیش اندیشی خود یاد کردم

از آن در عشق خود پرداد کردم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۲

 

ز زندان خلق را آزاد کردم

روان عاشقان را شاد کردم

دهان اژدها را بردریدم

طریق عشق را آباد کردم

ز آبی من جهانی برتنیدم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۳

 

غلامم خواجه را آزاد کردم

منم کاستاد را استاد کردم

منم آن جان که دی زادم ز عالم

جهان کهنه را بنیاد کردم

منم مومی که دعوی من این است

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۴

 

حسودان را ز غم آزاد کردم

دل گله خران را شاد کردم

به بیدادان بدادم داد پنهان

ولی در حق خود بیداد کردم

چو از صبرم همه فریاد کردند

[...]

مولانا
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - وله فی‌المثنوی

 

قضا می‌گفت من امداد کردم

که عالم را ز نو آباد کردم

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode