گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

منم لا دیده در عین الیقینم

که در لا از حقیقت راز بینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

کنم پیدا و خاموشی گزینم

حقیقت جز یکی در یک نبینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

گذشتم از سر و تن تا یقینم

که دیدم بی سر و تن اوّلینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز وصلت جز تو چیزی می‌نبینم

که از دید تو در عین الیقینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همین دم میزنم اینجا یقینم

شدست از ذات کل در خویش بینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

حقیقت من که جان اوّلینم

حقیقت دیده و سر پیش بینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

حقیقت من که ابلیس لعینم

میان خلق اکنون بدترینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

بنزد خلق ابلیس لعینم

تو میدانی که من جز جان نبینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید

 

جدائی نیست اینجا مکر و شینم

حقیقت همچنین دید حسینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

عجب رازیست این سر در یقینم

حقیقت اینست راز اوّلینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

توئی چیز دگر اینجا نبینم

که از تو بیگمان اندر یقینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

چو جانان با من است اینجا یقینم

چو چیزی دیگرم جز وی نه بینم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید

 

ترامیبینم و خود مینبینم

از آن اینجایگه عین الیقینم

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode