نهنگان سرزده زین موج ۀ نیل

شکسته بند آهن حلقۀ پیل

خروشان حلقه حلقه صف شکن پیل

به کوه آموخته جوشانیِ نیل

به تن چرخ است نیل آن غیرت پیل

به هر مویی نهنگ موجۀ نیل

غریوان کوس دیوان تا به صد میل

خمار انگیخته از مستی پیل

غریوان چون نهنگ موجۀ نیل

هلاک دیو زادان را تب پیل

چو بنمودی به نوک نیزه تعجیل

ربودی حلقه وش صد حلقۀ پیل

به دفع چشم زخمش نیل شد پیل

همی زد جست و خیز از میل تا میل

ز کوه انگشت او از روی تمثیل

چو شهرستان لوط و پرّ جبریل

زبانش مظهر آیات تنزیل

طواف درگهش معراج جبریل

چنان آگه بد از اسرار تنزیل

تو گویی اوستادش بود جبریل

پس از برخی مزاح و لهو و تقبیل

سوی آرامگه کردیم تحویل

کند گر در حرم از دیر تحویل

حرم میخانه گردد جام قندیل

روان افشاند چون بر سدره جبریل

سوی خلوتگه خود بال تحویل

بود ز افراط و تفریطش چو تعدیل

بر عارف نه تشبیه و نه تعطیل

معطل گو نگر در بعد و تنزیل

که اثبات دنو شد نفی تعطیل

بود ز افراط و تفریطش چو تعدیل

بر عارف نه تشبیه و نه تعطیل

معطل گو نگر در بعد و تنزیل

که اثبات دنو شد نفی تعطیل

اگر این راز را خواهی تو تفضیل

یکی کن زیده‌الاسرار تحصیل

بود در نزد صوفی گاه تاویل

جقایقهای بی تغییر و تبدیل

تبدل یافت گر وضعش بتفصیل

نیابد اصل آن تغییر و تبدیل