اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۲
زهی! زلف و رخت قدری و عیدی
قمر حسن ترا کمتر معیدی
همه خوبان عالم را بدیدم
بر آن طوبی ندارد کس مزیدی
مراد چرخ ازرق جامه آنست
[...]
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۲۸ - نامهٔ چهارم از زبان معشوق به عاشق
نخستین بازیی بود این که دیدی
تو پنداری که اندوهی کشیدی؟
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم از زبان معشوق به عاشق
بسی در عشق گرم و سرد دیدی
کنون بنشین، که آن خود کشیدی
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
بدو تبلیغ کن شوقی که دیدی
بگوشکری کزین مخلص شنیدی
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
وز آنجا چون بدروازه رسیدی
همایون بقعه ئی چون خلد دیدی
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر
حدیث کنت کنزا را شنیدی
ازین گنج نهان بر گو چه دیدی
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم
تو از عالم همین لفظی شنیدی
بیا برگو که از عالم چه دیدی؟
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم
همین نبود جهان آخر که دیدی
نه «ما لَا تُبْصِرُون» آخر شنیدی
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۱ - در تحقیق جهاد و معنی آن
وگر در قتل نفس خود رسیدی
یقین میدان که در معنی شهیدی
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۵ - در نشر
مجو افزون از آن فردا مزیدی
که نبود ای اخی هر روز عیدی
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر
کجا سروی سمن عارض بدیدی
ز سر تا پای شکلش برکشیدی
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر
کز آن خوبان که دیدی یا شنیدی
کدامین را به خوبی برگزیدی؟
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را
هر آن کس کو به بازارش رسیدی
دل و جان دادی و مهرش خریدی
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع
که شاها، از چه شکر را خریدی
به صد زیب و بهایش بر کشیدی
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۶ - طلب کردن خورشید جمشید را
بگو: از ما چرا دوری گزیدی؟
چرا نادیده هیچ از ما بریدی؟
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۹ - رفتن مهراب در پی جمشید
به بوی دوست از مادر بریدی
رها کردی وطن، غربت گزیدی
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او
چرا ای سرو ناز از ما بریدی؟
مگر یاری دگر بر ما گزیدی؟
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید
بگو تا زین جگر گوشه چه دیدی
که او را بیگناه از خود بریدی؟
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۹ - پاسخ معشوق قاصد را بار دیگر
به پایان آمد آن غمها که دیدی
به گنجی کان طلب کردی رسیدی