گنجور

 
۱
۲
۳
۳۱
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح سلطان محمود

 

گل خندان خجل گردد بهاری

که تو رنگ از بهار و گل به آری

بسیم ومشک نازد جان ازیرا

که سیمین عارض و مشکین عذاری

نگار قندهاری قند لب نیست

[...]

۴۳ بیت
عنصری
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

پدید آورد آن را از هیولی

چهار ارکان بدین هر چار معنی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

ز شرم دایه رویش گشت پر خوی

بسان در فشانده بر سر می

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

تو با تیمار ویرو مانده و بس

نخواهی در جهان جستن جز او کس

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

پس آنگه نوش کرد آن جام پر می

ز رامین جام را صد بوسه در پی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان

 

ز گوهر شاخها چون تاج کسری

ز پیکر باغها چون روی لیلی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

پس آن بهتر که جان بر جای دارم

به جان مهر ترا بر پای داری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

وصال من ترا خوش بود چون مِیْ

فراقم چون خماری بود در پِیْ

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

که من با تو چنان باشم از این پی

چو دانش با روان و شیر با می

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

همی گفت ای دل رنجور تا کی

ترا بینم به سان مست بی می

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

ز شیران برگذر وز جام خور مِیْ

که دی مه را بود نوروز در پی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۳

 

دیم یک عندلیب خوشنوائی

که می‌نالید وقت صبحگاهی

بشاخ گلبنی با گل همی گفت

که یارا بی وفایی بی وفائی

۲ بیت
باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۶

 

تو آری روز روشن را شب از پی

شده کون و مکان از قدرتت حی

حقیقت بشنو از طاهر که گردید

بیک کن خلقت هر دو جهان طی

۲ بیت
باباطاهر
 

امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

همای کلک تو مرغی است لاغر

که از منقار او شد ملک فربی

هر آنکس کو تو را بیند بپرسد

که این خورشید تابنده است یا نی

۲ بیت
امیر معزی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۶

 

به یاد خسرو عادل قزل خور

که او را شد مسلم شهریاری

۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۱

 

خداوندا ز رای تست محکم

نهال ملک و بنیاد معالی

۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۱

 

مسلم ملک هفت اقلیم بادت

جهان بادا ز بدخواه تو خالی

۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۹

 

خداوندا! می نوشین طلب کن

که در اقبال صد نوشین روانی

۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۹

 

سکندر ملکتا عمرت چنان باد

که همچون خضر مانی جاودانی

۱ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 
 
۱
۲
۳
۳۱
 
تعداد کل نتایج: ۶۱۴