گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

رخش از خون دل گلگون برامد

دلش چون لالهیی ازخون برامد

۱ بیت
عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رسیدن خبر مرگ فرهاد به شیرین و زاری او

 

ز هر چشم انجمن را خون برآمد

نفیر از انجم گردون بر آمد

۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۳۰ - در خواب دیدن عاشق معشوق را

 

خروشی از من محزون برآمد

نفیرم از دل پر خون برآمد

۱ بیت
عبید زاکانی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

ز دریا موج گوناگون برآمد

ز بیچونی برنگ چون برآمد

چو نیل از بهر موسی آب گردید

برای دیگران چون خون برآمد

که از هامون بسوی بحر شد باز

[...]

۱۱ بیت
شمس مغربی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

خطت از لعل آتشگون برآمد

ندانم سبزه ز آتش چون برآمد

خضر زد غوطه در عهد سکندر

در آب زندگی و اکنون برآمد

به خونریزی کشیدی از میان تیغ

[...]

۷ بیت
جامی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق

 

چو خور بر کوههٔ گلگون برآمد

چو سیل از کوه در هامون برآمد

۱ بیت
وحشی بافقی