×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
عجب دارم اگر تو هوشمندی
چنین بد خویشتن را چون پسندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد ناپسندی مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را
چو کام آید نماند هیچ تندی
چو آز آید نماند هیچ کندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
نگر تا خویشتن را چه پسندی
به هر کس آن پسند ار هوشمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
ببرد از ره دلم را دیو تندی
به مهر اندر پدید آورد کندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
نژندی مستمندی دردمندی
شده بر تنش هر مویی چو بندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
چو بختم را به چاه اندر فگندی
مرا زان چه، که تو چونین بلندی
۱
۲