صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱ - کتاب القطعات و النصایح
گرفتم من که نارد بر تو کس دست
خدای دادخواهی در میان هست

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا
غرض از این سخن بیقیل و قالست
برای عشوه دنیا مثال است

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۴ - در بیوفایی زن و فرزند
بلی (صامت) وفای دهر اینست
زن و فرزند را یاری چنین است

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۳ - وفات اسکندر
خوش آن آزاد مردم تهیدست
کز این صهبا نگردیدند سر مست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۸ - جواب
خم و خمخانه و جام و می و مست
بود او هر چه بود و باشد و هست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه
شدم از باده عشق آنچنان مست
که از یک جرعه دیگر شوم پست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه
ازین ابعاد و این اضداد دل رست
ز سر تا پای در تجرید پیوست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب
دل و دم هر دو با دلدار همدست
زمین وار آسمان در پایشان پست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
یکی را لن ترانی برده از دست
یکی از باده لا تقنطوا مست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
دلارامی دلم را برده از دست
که دل در دست عشقش ماهی و شست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
تو کن پرواز از این آب و گل پست
که سلطان را نشیند باز بر دست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
که هستی نیست یک هستیست گر هست
که او حقست در بالا و در پست

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
ز یک ویرانه در شرع آنکه شد پست
هزاران گنج باد آورد در دست

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
رخ از ماورد روشن لب ز می مست
بسان لاله در باغ دلم رست

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
مرا از این تماشا شد دل از دست
ز بانگ مرغ و بوی گل شدم مست

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور
شده هوش از سر و رفته دل از دست
دل از دلدار یغما سر ز می مست

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۱۱ - ز خاک نرگسستان غنچه ئی رست
ز خاک نرگسستان غنچه ئی رست
که خواب از چشم او شبنم فرو شست
خودی از بیخودی آمد پدیدار
جهان دریافت آخر آنچه می جست

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۶۸ - کسی کو «لا اله» را در گره بست
کسی کو «لا اله» را در گره بست
ز بند مکتب و ملا برون جست
بهن دین و بهن دانش مپرداز
که از ما میبرد چشم و دل و دست

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۰۴ - جوانمردی که دل با خویشتن بست
جوانمردی که دل با خویشتن بست
رود در بحر و دریا ایمن از شست
نگه را جلوه مستی ها حلال است
ولی باید نگه داری دل و دست
