گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

به نان خشک کاوردی به پیشم

چرا باشی به جود خویش غره

کماج خیمه را ماند که نتوان

ز وی کندن به دندان نیم ذره

چو نان تو ز چوب آمد چه بودی

[...]

جامی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

خروشان گله های میش و بره

ز صوت زیر و بم پر، کوه و دره

سلیم تهرانی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴۷ - القشر

 

وگر هم باشدش صندوق وحجره

ز دزد ایمن بود کو کند حفره

صفی علیشاه
 
 
۱
۲
sunny dark_mode