×
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۴۴
به نان خشک کاوردی به پیشم
چرا باشی به جود خویش غره
کماج خیمه را ماند که نتوان
ز وی کندن به دندان نیم ذره
چو نان تو ز چوب آمد چه بودی
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۶ - در نصیحت فرزند خود شمس الدین محمد طال عمره گفته شده
به چشم کم مبین در هیچ ذره
که او را هم ز خورشید است بهره
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
خروشان گله های میش و بره
ز صوت زیر و بم پر، کوه و دره
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۱ - فرستادن راون سک و سارن دیوان را به جاسوسی لشکر رام و حقیقت شنیدن لشکر رام را از آن جاسوس و قلعه بندی کردن راون
ز بس راندن لب شمشیر اره
به ضرب گرز مغفر ذره ذره
۱
۲