گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت

 

نباشد میل حیوان جز بخوردن

خورد کی آنکه دارد دل بمردن

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۶ - غم بیهوده

 

اگر صد سال در این دار فانی

بمانی، عاقبت بایست مردن

چو می دانی که باید عاقبت مرد

چه حاصل، از غم بیهوده خوردن

ترکی شیرازی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

چه باشد سود خر جز بار بردن

ز بی برگی بزیر بار مردن

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

چه خوش باشد بدانش سر سپردن

بپیش عالم این علم مردن

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

مرا کن زنده در این حال مردن

که باید جان بی پایان سپردن

صفای اصفهانی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » نوروزنامه

 

شود در مردمان کم میوه خوردن

شود با کودکان بس مرگ و مردن

طغرل احراری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان

 

وظیفه می کشیدم بسته گردن

نمی‌شد با وظیفه پنجه کردن

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - بی آرزو

 

بنام زندگی هر لحظه مردن

بجای آب و نان، خونابه خوردن

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل

 

چرا باید چنین خونابه خوردن

تمام عمر خود را بار بردن

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - صید پریشان

 

پرش پژمرده، از خونابه خوردن

تنش مسکین ز رنج دام بردن

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان

 

چه غم گر شد مرا هنگام مردن

پس از صد گوسفند و بره خوردن

پروین اعتصامی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode