×
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۳۶ - غم بیهوده
اگر صد سال در این دار فانی
بمانی، عاقبت بایست مردن
چو می دانی که باید عاقبت مرد
چه حاصل، از غم بیهوده خوردن
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب
چه باشد سود خر جز بار بردن
ز بی برگی بزیر بار مردن
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب
چه خوش باشد بدانش سر سپردن
بپیش عالم این علم مردن
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب
مرا کن زنده در این حال مردن
که باید جان بی پایان سپردن
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان
وظیفه می کشیدم بسته گردن
نمیشد با وظیفه پنجه کردن
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - بی آرزو
بنام زندگی هر لحظه مردن
بجای آب و نان، خونابه خوردن
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل
چرا باید چنین خونابه خوردن
تمام عمر خود را بار بردن
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - صید پریشان
پرش پژمرده، از خونابه خوردن
تنش مسکین ز رنج دام بردن
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان
چه غم گر شد مرا هنگام مردن
پس از صد گوسفند و بره خوردن