گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید

 

عجائب جوهر یبی منتهایست

که در دیده نمودار بقایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

چو میدانم که در آخر فنایست

مرا دیدار کل عین بقایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

نشیب خاک اینجا هم فنایست

ازل را با ابد دید خدایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

ترا این عشقبازی از کجایست

که معنیّت چنین بی منتهایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

کمال عشق تو عین فنایست

فنایست عاقبت دید بقایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید

 

یقین میدان که بود تو خدایست

از آن اینجاست دیدار بقایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

حقیقت جوهری بیمنتهایست

از آن اینجایگه دید خدایست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

کتابی بین که بیچون و چرایست

در اینجاگاه دیدار خدایست

عطار
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode