ز خاکش بوسه‌چین زرین‌کلاهان

ثناگوی صفایش صد صفاهان

که کرده داد بخش داد خواهان

نگهبان رعایا پادشاهان

نکو گفتی که تنها پادشاهان

نمی گردند جز با خیرخواهان

به سر سبزی جهان چون بخت شاهان

به شادابی زمین چون روی ماهان

بلاآموز چشم خوش نگاهان

چراغ افروز داغ غم پناهان

قبول قبله گاه کج کلاهان

صف آرای قیامت دستگاهان

که شهزاده محمد را ز شاهان

برافرازی به کام نیک خواهان

یکی بنگرد فرنگی کج کلاهان

تو گوئی آفتابانند و ماهان

جوان ساده من گرم خون است

نگه دارش ازین کافر نگاهان